آرشا آرشا ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

تابستانه ها

1392/4/4 13:23
نویسنده : مامان آرشا
280 بازدید
اشتراک گذاری

عشق کوچولوی مامان،

روزهای گرم تابستون هم رسید و گل من داره بزرگتر میشه. الان که دارم برات مینویسم روی تخت مامان خوابیدی و من غرق صورت مثل ماهتم. مثل فرشته ها آرووم خوابیدی... از دیدنت واقعاااااا سیر نمیشم.

از روز اول تولدت که خیلی ماه بودی و هرگز سر هیچ موضوعی من اصلااااا اذیت نشدم. همیشه میدیدم مامانا از خواب نینی ها یا از غذا خوردنشون یا از شیطنت و حرف گوش نکردن بچه ها مینالن امااااا.....

نمیدونم خدا منو چندتا!!! دوست داشته که اصلاااااا این حرفا برام معنی نداره. وقتی خوابت میاد خودت دیگه میای و منو میبری تو اتاق و میگی لالا!!! و خیلیییی بی دردسر میخوابیم

وقتی گرسنه هستی میایی میچسبی به من و نق میزنی و هی میگی به به... آرووم میشینی و غذاتو میخوری اما اینم بگم که آخرای غذا که میرسه دیگه بند نمیشی و دیگه قاشق های آخرو در حال قدم زدن میل میفرمایی!!! که من اصلا ناراحت نیستم. برخلاف خیلیا که میگن بچه باید حتما بشینه! به نظرم صبر و حوصلت به اندازه شکمت نیست خووووووو!!!! چی کار کنیم ما! گرسنه ای اما دیگه حوصله نشستن نداری! مهم اینه که برای غذا خوردن اذیت نداری. همه میوه هارو هم دوست داری کلا به جز قطره آهن که دیگه رسما دارم جمعش میکنم و به هیچ ترفندی نمیتونم بدم به خوردت!! چیزی نیست که بیارم بدم دستت و نخوری!

من و تو با هم خیلی جوریم لجبازی هم اصلاااا نداریم! البته منم باهات زیاد راه میاما نه که شما کلا مثل یه مرد رفتار کنی نخیر!!!!! اما اینم میبینی که وقتی 10 تا توپتو میاری میریزی زمین و من بهت میخندم و شما همه خونه رو توپ بارون میکنی و منم ککم نمیگزه!!! بعد از بازی همه اونارو میبری میذاری تو سبدشونو میایی یه اسباب بازی دیگه از من میگیری!

خلاصه که این روزا با همه سختیهاش اما عجیب برای من شیرینه... حسی که هر روز با دیدن شیرین کاری های جدیدت رنگ تازه ای میگیره و منو سپاسگذارتر میکنه نسبت به خدایی که تورو به ما بخشیده.

تصمیم دارم از اواخر مهر ماه برم تو کار از شیر گرفتنت. راستش من هرگزززززززززز دل اینکه یهو از شیر بگیرمت رو ندارم و به نظرم این خیلی ظالمانه س که شیرو همه این امنیت رو یه باره بخوای از بچه دریغ کنی. تصمیم دارم تو آبان شیر روزتو قطغ کنم و تو آذر ماه هم شیر شبو. اینجوری نه تو اذیت میشی و نه من. البته 2 سال کامل رو شیر نمیخوری و تو 22 ماهگی از شیر میگیرمت ولی اینجوری بهتره چون هوا داره رو به خنکی میره

امیدوارم این روزا برام راحت بگذره و زیاد اذیت نشم آخه فقط من و تو میدونیم که موقع شیر خوردن چه عشقی میکنیم من و تو....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان ملینا
6 تیر 92 11:22
سلام خاله بهار،خوبی می بینم که پسر خوشگل و عسلت خیلی آرومه و مامانش هم شیطنتهاش رو نمی بینه .این خیلی خوبه .مامان مهربون،
مامان ملینا
8 تیر 92 9:12
سلام خاله جون.من تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کردم.به رایتون نیاز دارم اگه از عکسم خوشتون اومد کد 208رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنید. ممنون.بهم خبر می دین که رای دادی یا نه؟