18 ماهگی
گل مادر،
عزیزکم فردا 18 ماهه میشی و من از حالا دلشوره واکسن زدن تو رو دارم اینقدر این چند وقت فکر روز واکسن رو کردم که مثل دیوونه ها شدم!!! بیشتر از این ناراحتم که با خوشحالی میری بیرون و قراره که گریه کنی مامانی قوی باش و گریه نکن که منم دلم زیاد نگیره. باشه؟؟؟
چه زود روزها دارن میگذرن!!! باورم نمیشه که الان 18 ماهه که مادر شدم! 18 ماهه که یه فرشته قشنگ پیشمونه و اصلا گذر عمر رو حس نمیکنیم!
عمو هم قراره 3 شنبه بیاد ایران و منم تصمیم گرفتم جشن 18 ماهگیتو وقتی که عمو اومد کمی با تاخیر بگیرم که عمو هم باشه. یه چیزایی هم تو فکرم هست امیدوارم که همکاری کنیو یه جشن کوچولوی خوشگل برات بگیریم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی