آرشا آرشا ، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

مامان روزت مبارک

1393/2/1 17:08
نویسنده : مامان آرشا
574 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز انگار دوباره متولد شدم اونقدر شاد بودم که انگار داشتم تو آسمونا پرواز میکردم. بعدازظهر با بابا رفتین بیرون و وقتی برگشتید گل و هدیه برام گرفته بودید و بابا توی راه کلی بهت حرف یاد داده بود و وقتی بوسیدمت و تشکر کردم با همون زبون شیرینت گفتی: "مامان روزت مبارک"

روز همه مامانای مهربون مبارک باشه اشاله همیشه سایشون بالای سرمون باشه

قربونت برم که همین یه جملت بهترین هدیه ها بود برام دلبندم. دست شما و بابا درد نکنه که به یادم بودین.

و اما این روزهای ما...

مهمترین خبر اینکه از امروز پروژه از پوشک گرفتن گل پسر استارت خورد. خودت که میگی آقا شدم!!! دیگه پوشک ندارم!! امیدوارم که خیلی طول نکشه تا راحت این مرحله هم تموم بشه اشاله

این روزا صبح ها میریم پارک بعدش میاییم خونه و ناهار میخوریم و یه چرتی میزنیم و وقتی بیدار شدیم کلی بازی میکنیم و شامو با هم آماده میکنیم و ظرف میشوریم و ....

یه تجربه خوب که من با آرشا دارم اینه که توی همه کارا بچه ها رو شرکت بدین خیلی تاثیر داره. من خیلی از بچه ها رو دیدم که میگن اینو نمیخورم اونو دوست ندارم یا از توی غذا بعضی چیزارو جدا میکنن و نمیخورن. این تجربه منه اگه بچتون بدغذاس امتحان کنین. ما زمان غذا درست کردن با هم همکاری میکنیم مثلا پیازو میارم و میدم آرشا پوست روشو بگیره و من خوردش میکنم یا مثلا حبوبات غذا رو میدم اون بریزه توی غذا. اینجوری وقتی غذا میخوره تموم این مواد رو میبینه و ذوق میکنه و همه رو با لذت میخوره. مثلا میگه مامااااااااااااانی لوبیا ایناهااااااش دیگه پخته نرم شده بعدم زودی میذاره دهنش!!!

توی ظرف شستن کمک میکنه و یا کفیشون میکنه یا آبکشی میکنه البته خیلی کثیف کاری داره ولی به انرژی ای که بهش میده و سرحالش میکنه می ارزه. قبلا زیاد برای صبحانه میل نداشت الان چند وقته که وقتی بیدار میشه میارمش کنار سینک و اول چندتا استکان میشوریم و یه دستی به آب میزنه و حسابی سرحال میشه طوری که خودش میگه بریم صبحونه بخوریم...

خداجونم شکرت...خداجونم شکرت...خداجونم شکرت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان مائده
27 اردیبهشت 93 23:02
قربون اين پسمل خوشگل و قدرشناس