آرشا آرشا ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

تصمیم بزرگ

1390/3/2 13:04
نویسنده : مامان آرشا
280 بازدید
اشتراک گذاری

دی ماه سال 1389 بود که برای چکاپ رفتم پیش دکترم و بنا به نظر ایشون باید سونوگرافی و تست پاپ اسمیر رو انجام میدادم. وقتی که جوابو بردم براشون، پرسیدم که اگه بخوام از تیرماه برای بارداری اقدام کنم کی باید بیام برای آزمایشات قبل از اون؟ با مهربونی تموم گفتن بعد از عید بیا تا یه آزمایش و قرص اسید فولیکو برات بنویسم. والبته خدا رو شکر سونو و پاپ اسمیر هم خوب بود...

دقیقا 17 فروردین 1390 بود که رفتم دوباره دکتر اما این بار برای آزمایشات لازم... 10 روز بعد جواب آزمایش آماده شد و شکر خدااااااااااا همه چی خوب بود. البته با کلی ماجرا... اون روز وقتی جواب رو گرفتم همون موقع بردم برای دکتر. مدت زمانی که منتظر بودم تا نوبتم بشه برم داخل مطب حس دکتر بودنم گل کرد و گفتم حالا بذار یه نگاهی بندازم ببینم همه چی مرتبه یا نه که چشمتون روز بد نبینه!!!! از بالا شروع کردم همه مواردو چک کردم یهو رسیدم به یه موردی که زده بود بین 0.3 تا 0.6 اما برای من 1.5 بود . اینو اول ندید گرفتم اما باززززززز یه مورد دیگه که حداکثر 18 بود اما برای من 48 بودددددد... مردم از تررررس که ای خدا من چه وضعم خرابه. چطور اینهمه اوضاع بده و من هیچ علامتی ندارم؟؟؟؟ طاقت نیاوردم و به همسر گرامی اس ام اس دادم که چه نشستی من الانه که تموم کنم(البته دور از جونم!) طفلی به دقیقه نکشید که زنگ زد اما از اونجایی که ما هنوز در زمینه پزشکی مدارکمون صادر نشده صبر کردیم تا من برم با خود خانوم دکتر صحبت کنم...

بالاخره نوبت من شد و با ناراحتی و استرس تمام رفتم داخل. تا ایشون پرسیدن که خوبی؟ بلافاصله گفتم نههههههه جواب آزمایشم بده انگار... دکتر یه نگاهی کرد و گفت اینا که همه عالیه!!! اینا هم که بالا هستن اصلا باید بالا باشن!!! و از اونجایی که شما سالمین از همین فردا می تونین برای بچه اقدام کنید الکی هم امروز و فردا نکنید...

خلاصه که با کلی روحیه و خوشحالی برگشتم خونه و تحت تاثیر جو و حرفای خانوم دکتر به جای تیر ماه تصمیم کبری رو بالاخره گرفتیم و از اردیبهشت ماه قرار شد که اقدام کنیم برای نینی

امیدوارم که این انتظار زیاد طول نکشه و خداون هر چه زودتر دل ما و همه منتظران نینی رو شاد کنه آمینفرشته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

ندا
4 خرداد 90 14:33
سلام با اجازهتون من از نوشته شمادر وبلگم استفاده کردم خیلی قشنگ بود