آرشا آرشا ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

اولین سلمونی

1391/11/23 11:58
نویسنده : مامان آرشا
221 بازدید
اشتراک گذاری

جیگرررررررررررر من

جمعه 20 بهمن ماه برای اولین بار بردیمت سلمونی و موهاتو کوتاه کردیم. خیلی بلند شده بود و اذیتت میکرد. من تو ماشین نشستم و با بابا جون رفتی داخل. روصندلی نموندی و ترسیدی و پریدی بغل بابا و محکم بغلش کردی اما دیگه تو بغل بابا صدات درنیومده و گذاشتی که آقا مهدی آرایشگر کارشو راحت انجام بده. راستش خیلی نگران بودم که بد بشه موهات اما وقتی اومدی و نگاهت کردم دیدم بههههههههههههه آقاااااااااا شده پسرم قیافت کلی بزرگتر شده بود و مثل مردا شده بودی. کلی هم نازتر شدی

روز 22 بهمن که بابا هم تعطیل بود هوا عااااالی بود و برای پارک رفتن بسیار مناسب و ما هم ساعت 11 صبح آماده شدیم و رفتیم پارم و کلی بهت خوش گذشت. چندتا از عکساشم میزارم

و ما کارای جدیدت در آستانه یک سالگی:

خیلییییییییییییی باهوش شدی و هر چی ما میگیم و هر کاری میکنیم سریع تو هم تکرار میکنی و مارو کلی میخندونی

کلاغ پر رو خیلی ناناز بازی میکنی. اون انگشت نازتو میزاری زمین و هی میگی پررررررر و بعدش دستتو میاری بالا(فدای انگشتای کوچیکت بشم من)

دست دسی و نانای هم که اوستا شدی و تا آهنگ میشنوی چنان با سرعت و ظریف دستاتو میچرخونی تو هوا که انگار رقاص زاده شدی!!!

تا صدای تلفن یا زنگ در میاد بدو بدو میای میگی کیه؟؟؟؟؟؟ اگه جواب ندم دوباره بلندتر میگی کیه؟؟؟؟؟؟

جدیدا خیلی ددری شدی و عاشق بیرون رفتنی! حوصلا که سر میره میری سر کشو لباسا و چندتاشو با هم میکشی میاری میدی به من و یه نفس میگی دد دد دد دد اینقدر میگی تا بپوشونم تنت و بریم بیرون!

وقتی کار بدی میکنی من انگشتمو تکون میدم و میگم نه نه نه بعدش تو هم ادای منو درمیاری و دستتو تک.ن میدی و میگی نه نه!

ولی بدترین قسمت ماجرا کاریه که جدیدا خیلی انجام میدی و منو خیلی اذیت میکنه. موقع شیر خوردن میمی مامان رو بدجور گاز میگیری و منم از درد دادی میزنم که همه همسایه ها خبردار میشن. هر چی توضیح میدم ، میگم بده ، دعوا میکنم ، قهر میکنم هییییییییییییییچچچچچچ فایده ای نداره گریه

ای خدااااا یعنی این همون فرشته ایه که تو دلم بود؟؟؟

ای خدا یعنی پسرکم اینقدر زود بزرگ شد؟؟؟

چه زود میگذرن این روزا!! همه میگفتن بچه بزرگ که بشه سختتره و ناراحتیها بیشتر اما در مورد تو کاملا برعکسه. با بزرگتر شدنت خیلی رفتارات بهتر میشه و کاملا حرفامو گوش میدی.

اینم چندتا عکس از قند عسل مامان تو پارک

قربون اون ژستت برم من

آرشا و بابای مهربونش

اینجا هم دیگه خوابت گرفته

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آرینا(خاله مریم)
24 بهمن 91 23:40
سلام عسل پسر ماشاله به این همه نمکت پسری. خدا تو رو برای مامان بهار و بابایی حفظ کنه انشاله.