آرشا آرشا ، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

واقعیت دارد!

1392/1/31 12:00
نویسنده : مامان آرشا
296 بازدید
اشتراک گذاری

قبل از بچه دار شدن همیشه این سوال رو از خودم میپرسیدم که چرا کسانی که بچه دارن اینقدر شلخته و کرکثیف اند؟!!

توی اطرافیان میدیدم خانومایی رو که قبل از مامان شدن همیشه شیک و پیک بودن و بوی عطرشون تا 6 تا خونه اونورطر میرفت ، همیشه مانیکور شده بودن ، موها سشوار کشیده شده و هزار تا چیز سوسولی دیگه... اما وقتی مامان شدن!! اووووووووووه! ابروها مثل دختران مجرد اصلاح نکرده ، شلوار کثیف و خاکی ، ناخنها از ته ته گرفته شده ، روسری محکم به خرخره شان گره کج و کوله خورده ، دستشون هم یه ساک گل گنده و تو اون یکی دست هم یه کیف بزرگ و شیشه شیر و بطری آب و ... دیگه هم از اون کیف شیکان پیکان کوچولو خبری نیست!!!

فکر من اون زمان: " واقعاااا این زنها بچه دار که میشن تنبل هم میشناااا یعنی آدم نباید یه کم به خودش برسه واقعا؟؟"

میدیدم بچه ها رو با شلوار خونه میارن بیرون!!!! واااااااای خدااا چرا اینا یه کم سلیقه ندارن آخه؟؟؟ بچه رو که با لباس خونه بیرون نمیبرن! چرا این شلوار گله گشاد بچه رو عوض نمیکنن آخه؟ و هزار تا چرای دیگه که همه رو ناشی از بی سلیقه گی مامانا میدونستم

همیشه تو دلم میگفتم من اگه مامان بشم محاله اینطور بشه. من همیشه باید شیک باشم تا بچم مامانشو همیشه مرتب ببینه. ماهی یه بار آرایشگاه برای اصلاح و ابرو مگه چقدر طول میکشه؟ تازه زودتر هم میرم که همیشه مرتب باشم. نباید ریشه موهام زیاد دربیاد رنگ موهام همیشه باید مرتب باشه! بچه من زبانزد میشه از مرتب بودن و شیک بودن! توی خونه همیشه خوشگل ترین لباسامو میپوشم که بچم کیف کنه!

اما....

نمیدونستممممممم

نمیدونستم که وقتی فرشته کوچولوم دنیا بیاد اونقدر پوشت بدنش لطیفه که محاله طاقت بیارم با ناخن های بلند اونو تو آغوش بگیرم! چه برسه به مانیکور!

نمیدونستم برای راحتی بچم 1000 تا چیز که عمرااااااا به کارم بیاد رو با خودم میکشم میبرم بیرون که مباداااا فقط مباداااااااا لازم بشه و من همراه نداشته باشم!

نمیدونستم وقتی بچه رو بذارم پیش کسی و بخوام برم آرایشگاه ، اونقدر دل نگران میشم که 60 بار زنگ میزنم و هی همه چی رو یادآوری میکنم و درآخر هم به این نتیجه میرسم که گور بابای ابرو... میمونم پیش بچم اینطوری راحتترم! دیگه رنگ کردن مو که زمان بر هم هست بماند!

نمیدونستم که وقتی این ورووجکا رو بغل میگیری روسری تو براشون از گرونترین اسباب بازی هم سرگرم کننده تره و اینقدر میکشنش که عمرا بتونی گره شو پیدا کنی! شال هم باشه که باید بگردی دنبال اون سر دیگه ش! این حالت خوبشه وقتی که روسری یا شالت نخی باشه حالا خودتون اینارو با جنس ساتن یا حریر تجسم کنید!

نمیدونستم که وقتی بچه تو ماشین گیر میده که بیام بغل مامان و تو نمی تونی بغلش نکنی تازه ضروع کثیف شدنه! اونقدر با پاهاش الاکلنگ بازی میکنه و کفششو به شلوارت میکوبه که جای تمیز دیگه پیدا نمیشه تو شلوارت!

نمی دونستم برای اینکه پاره تنم اذیت نشه حاضرم با همون لباس خونه ببرمش بیرون! برای راحتتر راه رفتنش حاضرم همون شلوار خونه رو پاش کنم... به جهنم که بقیه چی میگن مهم اینه که بچم راحت باشه!

....

برای همینه که الان وقتی خودم رو تو آینه نگاه میکنم بی درنگ میگم: "واقعیت دارد! من هم مادر شدم! مثل همه مادرها!"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)