خراب کاری های آرشا

عزیزکم

داری هر روز بزرگتر میشی و داناتر و کنجکاوتر! وقتی نگات میکنم باورم نمی شه که تو همون آرشا کوچولویی هستی که موقع شیر خوردن چونت اونقدر ناز میلرزید...

خدایا...

چه زود دارن این روزا میگذرن!!! دارم نهایت سعیمو میکنم که قدر این روزا رو بدونم و نذارم که خستگی جلوی لذت بردن از بزرگ شدن فرزندمو ازم بگیره

امااااااااااا

آخه مامان خیلی شیطون شدی و گاهی دیگه کم میارم و بابا که میاد کلی گله میکنم و مینالم

اول از خراب کاریهات بگم:

اول از همه که اینقدر این ریموت تی وی بدبخت رو میبری و صاف میکوبی رو سرامیک که یه مدت بود همش از توش صدای تق تق میومد و بعدش کلا از کار افتاد وقتی بابا برد داد برای تعمیر گفت بازش که کردن از توش یه عالمه خورده شکسته درآوردن!! خلاصه که درست شد اما دیگه در و پیکر نداره و با چسب چسبوندیمش! حالا که دستت از اون کوتاه شده و نمی زاریم دست بزنی رفتی سراغ ریموت کنترل ری سی ور!!! خدا آخر عاقبت اونو به خیر کنه

کلید ALT لب تابم رو هم که کندی! برای خاله الناز رو هم کندی! کلا عاشق اینی که کامپیوتر روشن بشه و شما بپری و انگشتاتو بندازی زیر کلیدا و همه رو داغون کنی

سینیمونم که زدی از وسط نصف کردی! همچین ترک جانانه ای خورده از وسط باورنکردنی! آخه همیشه با خودم فکر میکردم نشکنه!

یه اسباب بازی خوشگل هم عمو برات آورده بود که خیلی هم دوستش داشتی اما اونم از بس کوبوندی به سرامیک که شکسته!

تمام خونه و کمد ها و کابینت ها هم جای انگشتای اندازه عدست هست!! الهی که من دورت بگردم با این انگشتای نازت دلبندم

جدیدا هم وقتی میریم تو تخت خودمون که بخوابونمت گیر میدی اول به شوفاژ و اونقدر باهاش ور میری که یا سرت بخوره بهش و گریه ات دربیاد یا از هوش بری! و اگه یادت بره که اینجا شوفاژی هست میری سراغ پرده! و اونقدر بالا پایینش میکنی که پنجره رو پیدا میکنی و میری میشینی به تماشای بیرون! و البته بسیار باید مراقب بود که جوب پرده رو این وسط ناکار نکنی!

دیگه از خالی کردن کشوی لباسات اونم 100 بار در روز و بالا رفتن از کابینتها و ریختن قابلمه ها با بدبختب به بیرون و دم به ساعت یواشکی خودتو به توالت رسوندن( و البته با جیغ من ترسیدن و در رفتن) هم بگذریم

بازی مورد علاقت هم این روزا شده دنبال بازی... 4 دست و پا میشی و تا میگم بگیرینش مثل فشنگ در میری و همش ذوق میکنی و جیغ میکشی. سرعتتم ماشالله خیلی زیاد شده. این جور پیش بره اشالله زود به وزن اولم برمیکردم

قشنگ ترینم...

امیدوارم خنده هات همیشه مستدام باشه و لبای زیبات همیشه به خنده باز